بهاره دانشجوی سال دوم دانشگاه بغلان در رشته شرعیات پس از دوسال ادامه تحصیل به دلایل مختلف تحصیلش را ترک کرده است.
بهاره (نام مستعار) در گفتگوی اختصاصی به مهرنیوز از روایت ترک رویاهایش میگوید.
بهاره (نام مستعار)، سه سال پیش از سقوط حکومت، از مکتب فارغ شد، و با تلاشهای فروان به دانشگاه کامیاب شد؛ او که رویای دادستان شدن را در فکر داشت؛ وارد دانشکده شرعیات دانشگاه بغلان شد؛ و به این باور رسیده بود، که رویایش در حال تحقق شدن است.
او در ادامه میگوید، پس از کامیاب شدن در دانشکده شرعیات دانشگاه بغلان با تمام چالشها مبارزه کرد؛ تا به رویایش دست یابد؛ اما با سقوط نظام پیشین و حاکمیت طالبان، واینکه از پدر و مادر تنها فرزند خودش است؛ رسیدن به رویایش را سخت کرد.
او در ادامه میگوید، خانهاش در ولسوالی بغلان مرکزی است، و در گذشته روزانه از این ولسوالی تا شهر پلخمری برای ادامه تحصیلش راه طی میکرد؛ هرچند در مدت دوسال او مشکلات زیادی دیده بود؛ ولی با این مشکلات مبارزه میکرد.
این دختر در ادامه میگوید، در دوسال گذشته صبح وقت، بر چهارراهی ولسوالی بغلان مرکزی میرفت، که با زنی همراه گردد؛ و با وی تا مرکز بغلان همسفر شود. چون او چندبار در این مدت در ایست بازرسی طالبان در مسیر راه بغلان مرکزی تا پلخمری مواجه شده بود؛ و طالبان از وی پرسیده بود، که محرمش کجاست و کجا میرود؟
هرچند این تنها مشکل سدراه وی نبود، وبا مشکلات دیگر چون شرایط اجتماعی محیطی که زندگی میکرد؛ نیز مبارزه میکرد، او میگوید، خانهاش در دوره جمهوریت نیز زیر حاکمیت طالبان قرار داشت و با این گروه شرایط سختگیرانهی در برابر زنان وضع کرده بود. او در ادامه تٲکید دارد، که زنان در روستای شان اجازه رفت و آمد در شهر را نداشت و وی به مشکل از روستایش که زیر حاکمیت طالبان قرار داشت بیرون میشد.
او حالا خانهنشین شده است، و به رویاهایش فکر میکند، بهاره (نام مستعار) می گوید، به دلیل اینکه تنها دختر پدر و مادرش بود پدرش توان همراهی وی را نداشت دانشگاهاش را پس از دوسال ترک کرده است.
در روزهای آغازین دانشگاه، استادان شرعیات دانشگاه بغلان به دانشجویان اناث گفته بودند؛ دانشجویان که از راه دور به دانشگاه میآیند باید مردی از خانوادهشان آنان را همراهی کنند.
یکی از استادان دانشگاه به بهاره گفته بود، که باید مردی از خانواده اش به دانشگاه بیاید در غیر آن آمدنش به تنهایی خلاف شرعیت است.

این دانشجوی در ادامه به مهرنیوز می گوید، هرچند در روزهای نخست حرفهای مسولان دانشگاه را نادیده گرفته بود، اما بعدتر یکی از استادانش در دانشگاه از وی خواست مرد خانوادهاش که او را همراهی میکند باید به وی معرفی کند. او در ادامه می گوید، فضا رفته رفته بر وی تنگ تر شد و تصمیم بر ترک دانشگاه گرفت.
او میگوید، هرچند تصمیم ترک دانشگاه برایش بسیار سخت و دشوار بود، اما راهی جز ترک دانشگاه برایش نمانده بود. بهاره (نام مستعار) خانهنشین شده است، شبها و روزها رویای دادستان شدن را خواب میبیند.
او اما تصمیم گرفته است، در آینده اگر فضای زندگی بر زنان بهتر گردد؛ دوباره تلاش میکند، تا به رویاهایش دست یابد.